دین اسلام، دینی بزرگ و همه جانبه است و برای تمام مسائل فردی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و...برنامه دارد و احکامی را وضع کرده است. یکی از احکام و دستورات اسلام در حوزه فردی و اجتماعی و فرهنگی، احکام پوشش و حجاب زنان و مردان است. اصل حجاب مربوط به احکام ویژه بانوان است و اتکای آن، بر تفاوت های طبیعی و ساختاری زن و مرد استوار می باشد. در جوامع اسلامی، بر اثر تأثیر متقابل فرهنگ، شاهد کاهش کیفیت حجاب هستیم.
این پوشش اسلامی با این که به حسب ظاهر، بار سیاسی ندارد، ولی بر خلاف انتظار، دیروز و امروز در معرض شدیدترین حملات قرار گرفته است. هر از چند گاهی در کشورهای غربی قانونی بر ضد آن به تصویب می رسد و زنان و دختران به جرم پوشش اسلامی از تحصیلات دانشگاهی ممنوع می شوند.
پوشش بانوان در اسلام، یک اصل تعبدی نیست، بلکه مصلحت ها و حکمت هایی دارد؛ از جمله: زن مانند مرد، حوایج و نیازمندی هایی دارد که برای تأمین آن، ناگزیر باید از محیط خانه خارج گردد تا بتواند آنها را فراهم سازد. پس حجاب برای خروج زن از محیط خانه، تشریع گردیده است. شرکت زن در فعالیت های عبادی، سیاسی و اجتماعی و دفاع از حقوق شخصی، تعلیم و تعلّم. در این صورت رعایت حجاب واجب می شود. احساس امنیت روحی و حراست آنان از خطرات احتمالی و بیماران جنسی و عناصر لا ابالی. حجاب، عامل خودسازی و تهذیب نفس است، چرا که زنان را از خود آرایی، طنازی، خودنمایی باز می دارد. حفظ نظام خانوادگی و علایق زوجیت، بستگی تام به پوشش بانوان دارد.
حجاب و پوشش پاسخی است به ندای فطرت، نشانِ تمدن و فرهنگ اسلامی است، فزونی بخش حرمت زنان و مایه سلامت جسم و آرامش روان جامعه است. نگه داشتن حجاب به دلیل بالا رفتن حفظ ارزش زن در برابر مرد می باشد. نگه داشتن حریم توسط زن، میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقعیت خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. بدین ترتیب بر زنان و مردان لازم است که در مقابل نامحرمان حجاب خود را رعایت نمایند.