گنجینه معارف

دوران ریاست جمهوری

[2] و السلام علی عباد الله الصالحین روح الله الموسوی الخمینی آیت الله خامنه ای در مراسم تنفیذ حکم اولین دوره ریاست جمهوری خویش به دست مبارک حضرت امام خمینی قدس سره، در بیانات کوتاهی به اصول انقلاب اسلامی و تعهدی که برای تداوم این اصول به عهده خویش می بینند، اشاره می کنند که حقیقتا بر این تعهدات استوار می مانند و رضایت امام راحل عظیم الشان و لت بزرگوار ایران و خداوند تبارک و تعالی را تحصیل می کنند: بسم الله الرحمن الرحیم با درود به روان پاک همه ی شهدای اسلام و انقلاب اسلامی ایران، و با سلام بر امام عزیز و بزرگوار و با سپاس از مردم مقاوم و مبارز و خستگی ناپذیر ایران که با حضور یکپارچه و شرکت بی سابقه ی مردم ما در انتخابات روز دهم مهرماه، یک بار دیگر شبکه های تبلیغاتی وابسته به صهیونیسم و امپریالیسم جهانی را که با تبلیغات زهرآگین خود، کمر به انهدام انقلاب اسلامی بسته اند، رسوا و بی اعتبار ساخت و جهانیان با اعجاب و تحسین، ملتی را دیدند که به رغم همه توطئه های داخلی و خارجی، محکم و استوار در صحنه حاضر است و تصمیم راسخ دارد که تا پیروزی کامل انقلاب خویش، لحظه ای از پای ننشیند. مقام معظم رهبری در ارزیابی خود از دوره اول ریاست جمهوری، در زمینه هماهنگی می فرمایند: فراموش نمی کنم که چند ماهی از شروع مسؤولیت من گذشته بود و علی رغم حالت بیماری و ضعف جسمی ناشی از آن حادثه که کار و تلاش شبانه روزی خیلی وسیعی داشتیم، چند نفر از سران کشورها در این جا میهمان ما بودند و یکی از آنها که در اوایل نظام جمهوری اسلامی، شاید حداقل دوبار به ایران سفر کرده بود، می گفت این اولین باریست که من احساس می کنم کشور شما رئیس جمهور و دولت و وزرا و دستگاههای همکار و همخوانی دارد و این نظم را در کشور شما من برای اولین بار مشاهده می کنم.

چکیده ماشینی


منبع : زندگینامه مقام معظم رهبری، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت تعداد بازدید : 7696     تاریخ درج : 1390/07/24    

دوره اول ریاست جمهوری
مقام معظم رهبری که تازه از بیمارستان مرخص شده بودند، تنها با اصرار دوستان متعهد خود، حاضر به داوطلبی پست ریاست جمهوری شدند. بعضی از دوستان حتی به ایشان اظهار می کنند که اگر این مسؤولیت را قبول نکنید، پیش خدای متعال ممکن است پشیمان شوید که چرا این ماموریت خدایی را قبول نکرده اید. این حرف معظم له را تکان می دهد و برای خاطر خدا قبول می کنند. [1]
ملت بزرگ ایران، پس از تجربه تلخ ریاست جمهوری بنی صدر و هوشیاریی که از این رهگذر و انفجار حزب جمهوری اسلامی و مقر ریاست جمهوری رجایی به دست آورده بود، در تاریخ ۱۳ مهرماه ۱۳۶۰، یکپارچه در رای گیری ریاست جمهوری شرکت نمود و با رای قاطع، حضرت آیت الله خامنه ای را به ریاست جمهوری خود برگزید. حضور ۹۹۶/۸۴۶/۱۶ نفر در انتخابات سومین ریاست جمهوری اسلامی ایران و رای ۹۷۲/۰۰۷/۱۶ نفر به آیت الله خامنه ای که با ۰۱/۹۵ درصد، بالاترین نسبت را در تمامی انتخابات ریاست جمهوری تاکنون به خود اختصاص داده است، یکپارچگی مردم در صحنه و اعتماد عظیم آنان را به ادامه انقلاب اسلامی و خط امام در شخص آیت الله خامنه ای، بخوبی نشان می دهد. یک روز پس از اعلام نتایج انتخابات، شورای نگهبان اعتبارنامه ایشان را تایید و در روز ۱۷ مهرماه، همزمان با عید سعید «فطر» حکم ریاست جمهوری معظم له توسط حضرت امام خمینی قدس سره تنفیذ شد.
متن حکم تنفیذ به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ما ننسخ من آیه او ننسها نات بخیر منها او مثلها
گرچه دست جنایتکاران و منافقان، رئیس جمهور متعهد و مؤمنی را از ملت مجاهد ایران گرفت و یکی از خدمتگزاران صدیق را به شهادت رساند و ملت عزیز را از خدمت او و او را از خدمت به ملت محروم کرد و گمان کرد که با ترور اشخاص، ملت به پاخاسته، از تصمیم خود عقب می نشیند و در خدمت به اسلام بزرگ، سستی می ورزد و در نتیجه راه برای قدرتهای چپاولگر باز می شود، ولی شرکت بی سابقه مردم کشور، امید بدخواهان را مبدل به یاس و طمع آزمندان را برای همیشه برید.
امریکا و تروریستهای پیوسته و وابسته به آن، با تبلیغات خود، ملت شریف ایران و ارتش وفادار به اسلام را از هدف بزرگ اسلامی شان منحرف معرفی می نمایند و وسایل ارتباط جمعی غرب، خصوصا امریکا و صهیونیسم برای جهانخواران و مزدورانشان کاخهای سفید خیالی ساخته تا با شکست ایران در انتخابات، به سوی ایران مهد شیر زنان و شیر مردان هجوم آورده و با محو اسلام، حکومت سلطنتی یا جمهوری دموکراتیک خلق برقرار و کشور را تا ابد مورد چپاول قدرتمندان، خصوصا امریکا قرار دهند. ولی شرکت عمومی ملت شجاع و متعهد در انتخابات و پیروزیهای پی در پی قوای مسلح در جنوب و غرب، و حضور مداوم ملت در سرتاسر کشور از طرفی و از طرف دیگر سرکوبی اشرار وطن فروش در داخل و پشت جبهه، و به انزوا کشاندن ملی گرایان پیوسته به امریکا، کاخهای تخیلی آنان را فرو ریخت.
خداوند متعال بر ما منت نهاد که افکار عمومی را برای انتخاب رئیس جمهوری متعهد و مبارز و در خط مستقیم اسلام، و عالم به دین و سیاست هدایت فرمود که امید است با حسن تدبیر و کمک قوای سه گانه و پشتیبانی ملت بزرگ، مشکلات یکی پس از دیگری، رفع و احکام مقدس اسلام به طور دلخواه در سطح کشور اجرا گردد.
این جانب به پیروی از ملت عظیم الشان و با اطلاع از مقام و مرتبت متفکر و دانشمند محترم، جناب حجت الاسلام آقای سید علی خامنه ای - ایده الله تعالی - رای ملت را تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب نمودم. و رای ملت مسلمان متعهد و تنفیذ آن محدود است به این که ایشان به همان نحو که تا کنون خدمتگزار اسلام و ملت و طرفدار قشر مستضعف و به حکم قرآن کریم «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» بوده اند، از این پس نیز به همان تعهد باقی باشند و از طریق مستقیم انسانیت و اسلام انحراف ننمایند، که ان شاء الله نمی نمایند، و در این موقع خطیر که بدخواهان خارج و داخل و بلندگوهای ابرقدرتها، خصوصا امریکای جنایتکار با هر وسیله می خواهند ملت و دولت و مجلس و دادگاه های ایران را متهم کنند و به گمان فاسد خود، تزلزلی در ارکان جمهوری اسلامی ایجاد نمایند، لازم است رئیس جمهوری با کمک همه ارگانهای جمهوری اسلامی و با تشریک مساعی یکدیگر، جریانات امور را به طوری هماهنگ و موافق اسلام کنند که بهانه را از دست بدخواهان بگیرند، گرچه بسیاری از آنان، با احکام اسلام و حدود و تعزیرات آن موافقت ندارند.
آقای رئیس جمهور و سایر دست اندرکاران و دولتمردان در جمهوری اسلامی، باید بدانند که ملت شریف ایران بر همه آنان حجت و منت دارند، چرا که این ملت فداکار است که در اول انقلاب، با نثار خون جوانان خود و زحمات طاقت فرسا پیروزی را به دست آورد و همه را از زندانها و تبعیدها و انزواها و اختناقها نجات داد، و حکومت را از ستمگران بازستاند و به آنان تحویل داد و همین ملت است که از اول پیروزی تاکنون، در صحنه بوده و از کشور و ارتش و سپاه و سایر قوای مسلح و دولت و مجلس و شورای عالی قضایی و دادگاه ها پشتیبانی نموده و با کمک و همت همین ملت، دشمنان داخل و خارج را سرکوب و حزب الله را به جای احزاب و گروه های شیطان نشاند، و هم اینانند که با شوق و شعف، به آقای رئیس جمهور بیش از شانزده میلیون رای دادند و بر کرسی ریاست جمهوری نشاندند، و هم اینانند که به خواست خداوند تعالی قادرند کشور را حفظ و از شر شیاطین نجات دهند و اینانند که بر همه ماها و شماها حق دارند و همه می بایست دین خود را به آنان ادا کنیم، و در خدمت ملت، خصوصا مستضعفین که سنگینی این جمهوری بر دوش آنان بوده و بدون کوچکترین توقعی در خدمت اسلامند، با جان و دل کوشا باشیم. و مادام که همه ما و شما در خدمت مردم هستیم، آسیبی به جمهوری اسلامی وارد نمی شود و ملت بزرگ و بیدار و در صحنه، جواب همه یاوه سرایان و زورگویان را می دهد.
از خداوند متعال پیروزی اسلام و مسلمین را خواستارم. [2]
و السلام علی عباد الله الصالحین روح الله الموسوی الخمینی آیت الله خامنه ای در مراسم تنفیذ حکم اولین دوره ریاست جمهوری خویش به دست مبارک حضرت امام خمینی قدس سره، در بیانات کوتاهی به اصول انقلاب اسلامی و تعهدی که برای تداوم این اصول به عهده خویش می بینند، اشاره می کنند که حقیقتا بر این تعهدات استوار می مانند و رضایت امام راحل عظیم الشان و لت بزرگوار ایران و خداوند تبارک و تعالی را تحصیل می کنند:
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود به روان پاک همه ی شهدای اسلام و انقلاب اسلامی ایران، و با سلام بر امام عزیز و بزرگوار و با سپاس از مردم مقاوم و مبارز و خستگی ناپذیر ایران که با حضور یکپارچه و شرکت بی سابقه ی مردم ما در انتخابات روز دهم مهرماه، یک بار دیگر شبکه های تبلیغاتی وابسته به صهیونیسم و امپریالیسم جهانی را که با تبلیغات زهرآگین خود، کمر به انهدام انقلاب اسلامی بسته اند، رسوا و بی اعتبار ساخت و جهانیان با اعجاب و تحسین، ملتی را دیدند که به رغم همه توطئه های داخلی و خارجی، محکم و استوار در صحنه حاضر است و تصمیم راسخ دارد که تا پیروزی کامل انقلاب خویش، لحظه ای از پای ننشیند. شرکت نزدیک به ۱۷ میلیون مردم ایثارگر و خداجوی میهن اسلامی ما در انتخابات اخیر و مهمتر از آن، اتفاق نظر بیش از ۱۵ میلیون از آنان در یک شخص، بعد الهی این انقلاب را بار دیگر آشکار ساخت که: «لو انفقت ما فی الارض جمعا..». [3]
لیکن این وحدت امید آفرین که مردم ما در روز دهم مهر ماه از خود نشان دادند، پاسخی شایسته و سزاوار طلب می کند و اینک بر ماست که قدر و ارزش این اعتماد عمومی را بدرستی بشناسیم و مطمئن باشیم که تا در راه خدا و در راه اسلام گام بر می داریم، آراء و اعتماد مردم پشتوانه راه و کار ماست و اگر جز این باشد، رشته ی این پیوند از هم می گسلد و آن محبت یکپارچه و برخاسته از دل و جان، به سردی و تدریجا به نفرتی کوبنده بدل می شود، که هرگز چنین مباد! ما به روشنی می دانیم که مردم پاکدل و بی آلایش ما در روز دهم مهرماه نه به یک شخص، بل به خط و جریانی رای اعتماد دادند که مشخصه های بارز آن، وفاداری به اسلام و انقلاب و خدمتگزاری به محرومان و مستضعفان است، و من اینک در این محضر شریف، در پاسخ به محبت و اعتماد یکپارچه ی مردم، اعلام می کنم که به سهم خویش در راه استقرار حاکمیت اسلام که خواست ملت انقلابی ماست، تا پای جان ایستاده ام، همانند یاران دیگری که در قربانگاه عشق به خدا و خلق، جان دادند و به عهد و پیمان خویش وفا کردند «و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا». [4]
اکنون که ملت ایران با رای قاطع خویش، مرا به ریاست جمهوری اسلامی برگزیده اند، به عنوان امین ملت، اولا با روح رجائی خالی از خشم و نفرت، و با احساس عطوفتی خالصانه و صمیمی، اعلام می کنم که در جمهوری اسلامی و در آغوش این ملت بزرگ و مبارز، برای همه ی خدمتگزاران به اسلام و مسلمین و همه ی دوستداران راستین خدا و خلق، جایگاهی مناسب و سزاوار برای خدمت وجود دارد. پس به همه ی آنها که به امید سرابی واهی، از مردم و جامعه ی خویش بریده اند، می گویم به آینده ی مردم بپیوندید، قطره ای در میان دریای خروشان خلق باشید، قید و بندهای منیتهای فردی و گروهی را از روح و جان خویش بگسلید. جفاکاران بر مردم صادق و مهربان و مظلوم، بیش از این جفا نکنند و در قبال ملتی رشید و جوانمرد، به رشادت و جوانمردی عمل کنند. اگر چنین شود، این همه عزیز و محبوب ملت اند و اگر جز این باشد، منفور و مطرود خدا و مردم «و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه» [5] ثانیا، کشور ما سالیان متمادی در معرض چپاول و تاراج فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ابرقدرتها قرار داشته است. استکبار جهانی در پی سالهای سال، شیره ی جان ملت ما را مکیده است. اکنون ملت ما می خواهند در عرصه ی جهان، با قطع کامل وابستگیها و با اجرای شعار نه شرقی و نه غربی، طرحی نو درافکند، من نیز به پیروی از رهبر بزرگوار و در کنار این مردم، این راه را با استواری و گستاخی خواهم پیمود، با اطمینان کامل به این که پیروزی از آن ملت ماست، چرا که انقلاب ما، انقلاب محرومان و مستضعفان است و وعده ی الهی، قاطع و درست است که «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض..». [6]
ثالثا، امیدوارم و از خدا می خواهم و همه کوشش خود را به کار می برم تا دوره ی جدیدی که اکنون در جمهوری اسلامی ایران آغاز می شود، دوره ی خدمت به محرومان و مستضعفان و دوره ی تجلی کامل اراده ی باریتعالی در قطع ریشه ی استکبار و استضعاف اجتماعی و اقتصادی داخلی در میهن اسلامی ما باشد و از خدا می خواهم که مرا در انجام تعهداتی که قانون اساسی بر عهده ام نهاده است، یاری فرماید. از روح پاک محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و ارواح طیبه ی ائمه هدی علیهم السلام و انفاس قدسیه پاکان و نیکان در راه خدمت به مردم و ترویج دین و اخلاق و گسترش عدالت و حفظ حرمت و حیثیت انسانی و اجرای کامل تعالیم اسلام مدد می طلبم و از امام عزیز و بزرگوار، به خاطر عطوفتی که پیوسته در حق این شاگرد و مرید خویش مبذول فرموده اند و از مردم مهربان و پاک طینت به خاطر اعتماد بی سابقه ای که در حق این خدمتگزار و برادر خویش ابراز داشته اند، تشکر می کنم. و السلام علیکم و رحمه ا... و برکاته. [7]
حضرت آیت الله خامنه ای سکان اجرایی کشور را در دست توانمند و انقلابی خود گرفت. معظم له، مهندس «میر حسین موسوی» را برای پست مهم نخست وزیری برگزید.
دوره اول ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای، با جنگ و محاصره اقتصادی توام بود و یک کار سخت و طاقت فرسا را در بعد داخلی برای انتظام جمهوری اسلامی و هماهنگی نهادها و ارگانهای آن با مساله اصلی، یعنی جنگ و مقابله با ضد انقلاب، منافقین و لیبرالها ایجاب می کرد و در بعد خارجی، معرفی انقلاب و مواضع نظام، بخصوص در زمینه جنگ تحمیلی و ضد استکباری و ضد صهیونیستی، و حمایت از مستضعفان و محرومان را طلب می کرد. آیت الله خامنه ای با مشکلات جسمی که داشتند، مجدانه در هر دو بعد، یک کار پیگیر، مستمر و دقیقی را شروع کردند و موفق به ارائه چهره ای با صلابت و پیروز، و مورد رضایت امام عزیز از نظام جمهوری اسلامی، شدند. مقام معظم رهبری در ارزیابی خود از دوره اول ریاست جمهوری، در زمینه هماهنگی می فرمایند:
فراموش نمی کنم که چند ماهی از شروع مسؤولیت من گذشته بود و علی رغم حالت بیماری و ضعف جسمی ناشی از آن حادثه که کار و تلاش شبانه روزی خیلی وسیعی داشتیم، چند نفر از سران کشورها در این جا میهمان ما بودند و یکی از آنها که در اوایل نظام جمهوری اسلامی، شاید حداقل دوبار به ایران سفر کرده بود، می گفت این اولین باریست که من احساس می کنم کشور شما رئیس جمهور و دولت و وزرا و دستگاههای همکار و همخوانی دارد و این نظم را در کشور شما من برای اولین بار مشاهده می کنم. و شاید هفت الی هشت ماهی بیشتر از شروع مسؤولیت ما نگذشته بود که این حرف به من زده شد، در حالی که حقیقت هم همین بود، چون در آن روزها بحمد الله ما توفیق پیدا کردیم هر کدام از نهادهای گوناگون کشور را در جای خودشان مستقر و تثبیت نموده، روابطشان را با همدیگر منظم کنیم و برای جلوگیری از دخالت دستگاهی در حوزه ی کار دستگاه دیگر، اقدام لازم معمول داریم تا همه به مسؤولیت قانونی خود متوجه شوند و این از پیشرفتهایی بود که بحمد الله تا کنون داشته ایم و به همین طریق هم تا به امروز این پیشرفت ادامه دارد. [8]
در زمینه کمک به کارهای اجرایی و گشودن گره ها می فرمایند:
اما نوع دیگر از کارهایی که انجام گرفته، کمک به مسؤولان کشور در گشودن گره های اجرایی است و در موارد متعددی به درخواست مسؤولان یا آقای نخست وزیر در کار اجرایی کشور شرکت داشتیم و در مواردی که ناهماهنگیهایی بین بعضی از مسؤولین و وزرا وجود داشته، در موارد فراوانی که در مسائل ستاد انقلاب فرهنگی مشکلاتی بود و اختلافاتی بین وزارت و بین ستاد یا جهاد دانشگاهی وجود داشت، جلسات متعددی در دفتر ما تشکیل می شد که به این مسائل می رسیدیم. [9]
آیت الله خامنه ای در گزارش خود از عملکرد دوره اول ریاست جمهوری در زمینه مسائل سیاست خارجی می فرمایند:
در مسائل سیاست خارجی که فعالیت بسیار گسترده ای در این قسمت بود و من در این مدت ۱۸۵ جلسه با شخصیتهای سیاسی و نمایندگان سیاسی خارجی داشتم، و حدود هزار و سیصد نامه و پیام به سران کشورها و رؤسای جمهور در این مدت فرستادم که متقابلا پیامهای زیادی هم دریافت کردیم و من آنها را در این آمار نیاوردم. در موارد خاصی خود، آقای نخست وزیر درخواست می کردند جلساتی داشته باشیم که از این قبیل موارد هم زیاد وجود دارد. [10]
در زمینه مسائل فرهنگی و فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی، تلاش معظم له در مدت کمی بیش از شش ماه که از تشکیل آن به دستور امام (ره) می گذشت، تشکیل ۳۱ جلسه فشرده بوده است که طی آنها مباحث کلان فرهنگی کشور و اتخاذ سیاست مشخص و هماهنگ در سطح کشور و اتخاذ تصمیمات مناسب انجام شده است. در زمینه مسائل اقتصادی می فرمایند:
جلسات ویژه ی شورای اقتصاد در سال ۶۲ بود که حدود ۹ ماه طول کشید و ما در سال ۶۲ فکر کردیم برای مبارزه با وضع بد توزیع و گرانی اشیاء و موادی که مورد احتیاج مصرفی مردم هست و نابسامانی وضع کالا، کلا لازم است یک همکاری گسترده ای را با دولت بکنیم. این جلسات در این جا تشکیل می شد و حدود ۳۱ جلسه طولانی بود که گاهی سه ساعت یا بیشتر می شد و افرادی از شورای اقتصاد و افراد خارج از شورای اقتصاد از مسؤولین بالای کشور شرکت می کردند، و بنده هم بودم و سیاست گذاریهایی در این جا شد که شاید بشود بگویم در آن مدت، مهمترین مسائل اقتصادی کشور، بحث و حل و فصل شد. [11]
تشکیل جلسات متعدد شورای امنیت کشور، جلسات متعدد بیش از ۱۵۰ جلسه با رؤسای سه قوه که هماهنگی آن با ریاست جمهوری است، برای سیاستگذاری در مسائل مختلف کشور و هماهنگی قوا در آنها از جمله کارهای سنگین معظم له در چهار سال اول ریاست جمهوری است. در زمینه برنامه ریزی کشور و تهیه برنامه کلان پنج ساله و بیست ساله می فرمایند:
جلسات شورای برنامه ریزی سال ۶۱ است که ما در مملکت احتیاج به برنامه داشتیم و دولت در صدد برآمد تا یک برنامه ی کلان برای پنج سال و طرحی برای برنامه ی بیست ساله تهیه کند. این در سال ۶۱ شروع شد و جلسات ابتدایی این شورا در دفتر بنده تشکیل می شد که من مرتب تقریبا در آنها شرکت می کردم، یعنی من در حدود هشت جلسه شرکت کردم که در این هشت جلسه، سیاستهای برنامه ریزی مطرح می شد و وزرای محترم و بعضی از شخصیتهای دیگر که در مسائل گوناگون صاحب نظر بودند، شرکت می کردند و مسائل دینی و مسائل اقتصادی، یا فرهنگی و سیاستهای برنامه ریزی در آنها طرح می شد. [12]
در خصوص مسائل دفاع که شورای عالی دفاع تحت ریاست معظم له وظیفه سنگینی به عهده داشت، می فرمایند:
جلسات شورای عالی دفاع است که برای همه ی بینندگان عزیز تقریبا روشن است و ما ۵۲ جلسه شورای عالی دفاع داشتیم و در این جلسات، مسائل گوناگونی مطرح شده است که بسیار جلسات پربار و پربرکتی بوده، و همان طور که می دانید اعضای جلسه شورای عالی دفاع، یکی از بالاترین سطوح مسؤولین کشور، مثل نمایندگان امام، نخست وزیر، فرماندهان عمده ی سپاه و ارتش و وزرا و افرادی هستند که در تصمیم گیریها شرکت می کنند و در مواردی هم، افراد دیگری شرکت می کردند. [13]
از وظایف مهم دیگر ریاست جمهوری، شرکت در جلسات هیات دولت برای حل و فصل مسائل اساسی و مهم کشور است. آیت الله خامنه ای در این خصوص، عملکرد خویش را در دوره اول تشریح می فرمایند:
شرکت در جلسات هیات دولت برای مسائل مهم است که البته هیات دولت، هفته ای دو جلسه تشکیل می دهد. لکن بنده به طور متوسط تقریبا ماهی یک بار در جلسه ی هیات دولت شرکت می کنم و البته در سالهای مختلف فرق داشته است. در بعضی از سالها متوسطش بیش از ماهی یک بار بوده، در بعضی سالها کمتر. اما شاید نزدیک به یک سال است که حداقل ماهی یک بار در جلسات شرکت می کنم و اینها جلسات معمولی هیات دولت نیست، بلکه آن جلساتی است که در آنها مسائل مهم و اساسی بحث می شود و ارتباط به سیاستگذاری دارد که فهرست مسائل مهم جلساتی را که با حضور بنده تشکیل شده، این جا آوردم و تعدادی از آنها را می خواهد تقدیم مجلس بشود، بحث مهم الگوهای مصرف اسلامی، مساله ی نقدینگی، مساله ی کسر بودجه و مسائل مربوط به بودجه، مساله ی مشارکت مردم در امور، - بعد از آنی که امام به این مساله امر کردند و صریحا در پیام ۲۲ بهمن و همچنین در دیدار با هیات دولت در شهریور ۶۳ فرمودند - مساله ی وضعیت صنعت کشور، مساله ی آمایش سرزمین که یکی از مسائل اصولی و بنیادی ماست، مساله ی کیفیت در تولیدات و مصنوعات ما و کنترل کیفیت (همان بحث مؤسسه ی استاندارد)، مسائل بانک مرکزی و گزارش ارزی و وضعیت ذخایر. مساله ی صدور نفت و تامین فرآورده های نفتی، مساله ی انرژی اتمی، مساله ی مهاجرت، مساله ی کشاورزی با مسائل دیگر... اینها عمده ترین مسائلی است که ما هنگام شرکت در جلسات هیات دولت، اینها را از پیش، از آقای نخست وزیر و هیات دولت خواستیم تا روی آن کار کنند و در آن جلسه بحث کنیم، و به یک نتایج خوبی برسیم، که مجموعا ۴۵ جلسه این چنینی ما با هیات دولت در این چهار سال داشتیم. [14]

دوره دوم ریاست جمهوری
در مرداد ماه سال ۶۴، انتخابات چهارمین دوره ریاست جمهوری برگزار شد. در این دوره نیز مقام معظم رهبری، بنا به توصیه دوستان و تکلیف حضرت امام (ره) نامزد شدند. با توجه به حجم بسیار پایین تبلیغات و اقتضای زمان که مردم نسبتا احساس ضرورت کمتری برای حضور در پای صندوقهای رای می کردند، تعداد ۶۳۰/۲۴۴/۱۴ نفر از مردم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمودند و مقام معظم رهبری با ۸۷۰/۲۰۳/۱۲ رای و کسب ۶۷/۸۵ درصد آرای مردم به ریاست جمهوری ایران انتخاب شدند. این رای توسط حضرت امام خمینی قدس سره تنفیذ گردید و حضرت آیت الله خامنه ای برای چهار سال دیگر ریاست قوه اجرایی کشور را در دست پرتوان و با صلابت خود گرفتند.
من دو دوره به ریاست جمهوری انتخاب شدم. در هر دوره من قبول نمی کردم. در دوره ی اول، من تازه از بیمارستان آمده بودم. [15]
در عین حال، دوستان گفتند اگر قبول نکنی، این بار بر زمین می ماند، کسی نیست، ناچار شدم. در دوره ی دوم هم خود امام (ره) به من فرمودند که بر تو متعین است. من رفتم خدمت ایشان گفتم: «آقا من قبول نمی کنم، این دفعه دیگر من به میدان نمی آیم.» گفتند: «بر شما متعین است». یعنی واجب است، واجب کفایی نیست. متعینا بر شما واجب است، عینی است.
اگر بر من واجب عینی باشد، از زیر هیچ باری دوش خود را خالی نمی کنم. [16]
یکی از فصلهای پرشور دوره دوم ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای، عزیمت به نیویورک (مقر سازمان ملل متحد) برای شرکت در چهل و دومین جلسه اجلاس عمومی آن سازمان در اواخر شهریور سال ۶۶ می باشد. معظم له با سخنرانی توفنده و مهم خود، مواضع جمهوری اسلامی را در برابر امریکا و دنیای استکباری، با قویترین بیان و استدلال برشمردند و یاد سخنرانی شهید بزرگوار، محمد علی رجایی، رئیس جمهوری شهید را زنده کردند. مقایسه این بیانات با سخنرانیهای قبل و بعد رؤسای جمهوری اسلامی ایران، نشانه های بزرگی از عظمت روحی و توکل عظیم و تبعیت مثال زدنی ایشان از حضرت امام خمینی قدس سره را برای مشتاقان روشن می کند.
معظم له، همچون امام راحل قدس سره، بی توجه به خوشامد یا بدآمد دنیای استکباری و تبعات آن، ضمن طرح اندیشه الهی اسلام و ویژگیها و رهآوردهای پربرکت اسلام، ویژگیهای بارز انقلاب اسلامی و مواضع اصولی آن را مطرح کرده، سپس به مساله جنگ می پردازند و آن گاه فهرست بلندبالایی از دشمنیها و تجاوزات امریکا را عنوان می کنند.
بروشنی می توان فضایی را که این سخنان در مقر سازمان ملل متحد به وجود آورد، متصور شد. امریکا و صهیونیسم بیشترین ضربه را از این افشاگری جهانی و مستقیم خوردند و خروج نمایندگان آنان، خشم این رژیمها را بر ملا ساخت. مقام معظم رهبری در خاطرات خود، به انعکاس این نطق اشاره فرموده و یک نمونه از آن را بیان می فرمایند:
این خاطره را بارها نقل کرده ام که در یکی از مجامع بین المللی که نطق خیلی پرشوری در آن جا علیه تسلط قدرتها و نظام سلطه در دنیا ایراد کردم و امریکا و شوروی را در حضور بیش از صد هیات نمایندگی و رؤسای دولتها، به نام کوبیدم و محکوم کردم، بعد از آن نطق، عده ی زیادی آمدند، تحسین و تصدیق کردند و گفتند: «همین سخن شما درست است!» یکی از سران کشورها که یک جوان انقلابی بود - و البته بعد هم او را کشتند - نزد من آمد و گفت: همه ی حرفهای شما درست است، منتها من به شما بگویم که به خودتان نگاه نکنید که از امریکا نمی ترسید، همه ی اینهایی که در این جا نشسته اند، از امریکا می ترسند! بعد سرش را نزدیک من آورد و گفت: «من هم از امریکا می ترسم!.» هیبت ابرقدرتی ابرقدرتها، همیشه بیشترین مشکلات آنها را در دنیا حل می کرده و می کند. در حقیقت، قدرت و سلاح و پول و سیاست و عقلشان، به مراتب کمتر از هیبتشان است. این هیبت آنهاست که همه را می ترساند و جرات نمی کنند در مقابل آنها بایستند. حالا این ابرقدرت، با هیبتی قلدرانه که خیلی هم واضح وارد کشورها می شود و اوضاع را به نفع خود حل و فصل می کند، یازده سال است با ملت ایران کلنجار می رود و با انقلاب می جنگد، برای این که بتواند این انقلاب را از بین ببرد و این نظام را نابود نماید، ولی نتوانسته است. [17]
از آن جا که این سخنرانی مشتمل بر یک دوره تاریخ انقلاب اسلامی و وجود بسیاری از حقایق مربوط به آن می باشد که حاکی از مظلومیت اسلام و این ملت است، برای آگاهی و پندگرفتن نسل جوان، قسمتهای عمده آن را در انتهای کتاب در اختیار قرار می دهیم.
از جمله سفرهای دیگری که معظم له به خارج از کشور داشتند، سفری بود که به «کره شمالی» کردند. این سفر مورد توجه حضرت امام خمینی قدس سره قرار گرفت و به گفته مرحوم حاج احمد آقا خمینی (ره)، امام مشتاقانه این سفر را از سیمای جمهوری اسلامی ایران پی می گرفتند و با ملاحظه استقبال مردم از ایشان و مذاکرات معظم له با مقامات کره شمالی، به صلاحیت آیت الله خامنه ای برای رهبری اشاره فرمودند:
وقتی که آیت الله خامنه ای در سفر کره (شمالی) بودند، امام گزارشهای آن سفر را از تلویزیون می دیدند. از آن منظره دیدار از «کره» ، استقبال مردم و با سخنرانیها و مذاکرات خود در آن سفر، خیلی جالب بود و امام گفته بودند (الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند). [18]
حضرت امام (ره) با توجه به ویژگیها و شایستگیهای بی چون و چرای آیت الله خامنه ای، علاقه وافری به ایشان داشتند و به همین دلیل، خطاب به ایشان می فرمودند:
هر موقعی که تو به سفر می روی، من مضطرب هستم که برگردی، خیلی سفر نرو. [19]
سفرهای آیت الله خامنه ای در داخل و خارج و بخصوص دیدارهای بین المللی ایشان، رهآوردهای بزرگی برای انقلاب اسلامی داشت. شناساندن انقلاب اسلامی و اصول اساسی و ارزشهای والای آن، حقانیت جمهوری اسلامی در دفاع مقدس علیه استکبار جهانی، تبیین مواضع جمهوری اسلامی نسبت به مسائل مختلف جهانی، توضیح مسائل داخلی و زدودن شبهه ها و تردیدها از اذهان، تشریح انقلاب و دمیدن روح خودباوری و امید در مسلمانان و مستضعفان جهان و بالاخره انعکاس توجه و محبت حضرت امام قدس سره به مردم محروم، مسلمان و مستضعف جهان از یک طرف و انعکاس علاقه ها و محبتها و تاسی مسلمانان و مستضعفان به راه امام و پیام روشن انقلاب از طرف دیگر، بخشی از این رهآوردهاست. معظم له در طول مسؤولیتهای خویش به کشورهای سوریه، لیبی، پاکستان، هند، چین، الجزایر، موزامبیک، انگولا، تانزانیا، زیمبابوه، یوگسلاوی (سابق)، رومانی و کره شمالی سفر فرموده اند.
در خاطرات متعددی که ایشان از این سفرها نقل کرده اند، نکات بسیار و برداشتهای عالمانه و روشن برای عبرت گیری وجود دارد و از توجه دقیق ایشان به نکات عبرت آموز دیدارها حکایت دارد. به دو، سه نمونه آن به خاطر همین نکات اشاره می کنیم:
من به کشورهای انقلابی جنوب آفریقا - که پنج، شش کشورند - رفته ام و با رهبران انقلابی اینها دیدار کرده ام و خانه ها و قصرها و زندگی و ذهنشان را دیده ام، و ساعتها با آنها حرف زده ام و درست تجربه شان کرده ام. دیدم همان گونه که ما انتظار داریم - که بیش از آن، اصلا نمی شود انتظار داشت - یک گروه با تفکر چپ، یک کودتای نظامی کرده اند و یک حرکت نظامی چریکی یا منظم انجام داده اند. بعد هم قدرت را در دست گرفته اند و جای قدرتمندان قبل از خودشان نشسته اند.
قصری که قبلا حاکم پرتغالی در کشور موزامبیک در آن استقرار داشت و حکومت می کرد، همان قصری بود که «سامورا ماشل» ، رهبر انقلابی موزامبیک - که بعد هم کشته شد - در آن جا زندگی می کرد. او از من هم در همان قصر پذیرایی کرد و من دیدم که وضع با گذشته فرق نکرده است. در آن فرشی بود که من مشغول نگاه کردن به آن شدم. گفت: «این، از آن فرشهایی است که از زمان پرتغالیها مانده است.» دیدم نه فقط در همان قصر و در همان زندگی و در همان تشریفات زندگی می کردند، بلکه به همان روش هم زندگی می کردند! انگار نه انگار که اینها یک گروه انقلابی و مردمیند، که واقعا مردمی هم نبودند و اصلا در آن جا از مردم خبری نبود.
ما وقتی می خواستیم وارد سالن میهمانی بشویم، دیدیم در کنار در بزرگی که این سالن را به سالن پذیرایی وصل می کرد، دو نفر ایستاده اند، درست مثل غلامهای افسانه ای در دربار سلاطین که در آن، حاکم پرتغالی هم همان طور زندگی می کرده است. واقعا دو نفر غلام سیاه بودند. حالا این دو نفر، سیاه بودند، اما دیگر غلام نبودند، چون خود حاکم هم از همان گروه بود. این دو نفر مامور با لباسهای مشخصی، غلامگونه دو طرف در ایستاده بودند و باید طوری عمل می کردند که وقتی سلطان - یعنی همین رهبر انقلابی - با میهمانش که من بودم، در مقابل این در می رسیدیم، این دولت در به طور برابر و طاقباز، باز شده باشد و اینها در حال تعظیم باشند و همین کار را هم کردند! من لبخند می زدم و نگاه می کردم، بعد هم با او - که خودش را مثل همان حاکم پرتغالی، با همان ژستها گرفته بود - وارد سالن میهمانی شدیم. همه جا همین طور بود.
مسافرتهایی که من به خارج از کشور می کردم، غالبا به همین کشورهایی بوده است که به اصطلاح در آن جاها انقلابی اتفاق افتاده است. مثلا لیبی، الجزایر، موزامبیک، زیمبابوه، چین و کره ی شمالی، غالبا از این قبیل بوده است. ما زندگی و تفکر و رابطه ی رجال و رهبران انقلابی با مردم را از نزدیک دیده ایم و لمس کرده ایم. هیچ کدام از اینها، مصداقی برای آن مفهومی که از یک انقلاب و حکومت مردمی در ذهنمان هست، نیست. لذا وقتی هم می میرند، تشییع جنازه شان، همان تشییع جنازه ای است که برای سلاطین انجام می گیرد، و نه چیزی بیشتر. از مردم خبری نیست. مردم در هیچ قضیه ای از قضایای این کشورها، نقش و حضور ندارند، چون در انقلابشان، مردم نقش و حضور نداشتند، کودتایی شده، حزبی سرکار آمده، قدرت را به دست گرفته، رقبایش را از بین برده و گاهی سالها با هم رقابت کرده اند و جنگ قدرت به راه انداخته اند. [20]
خاطره دیگر:
انقلاب ما بر دوش مردم - به معنای واقعی کلمه - قرار دارد. همه ی ماها شاهد این واقعیت بوده ایم و هیچ کس بین ما خبر بیشتری از نفر دیگر ندارد. جمهوری اسلامی هم، همین طور پیش آمد. رابطه ی جمهوری اسلامی با مردم، با رابطه ی کشورها و حکومتهای دیگر، بکلی متفاوت است. مسؤولان درجه ی یک کشور، رئیس جمهور، وزرا و دیگران و دیگران، مظهر مردمی بودنشان این نیست که در کوچه و بازار راه بروند و مثلا خودشان گوشت و نانشان را بخرند. این طبیعی است که علاقه و مراجعات و احتیاج و عشق مردم نمی گذارد. کسی که اشتغال و کار دارد، باید هر دقیقه ی وقتش، صرف کارهای مهم بشود. معنا ندارد که بگویند شما چرا مثلا ساعتهای متمادی نمی روید در مسجدی بنشینید، تا مردم بیایند به شما مراجعه کنند! این، عملی نیست. مظهر رابطه ی مردم با مسؤولان، اینها نیست.
دیدم بعضی از این بدخواهان و بددلان - اینهایی که از اول انقلاب تا حالا، از هر فرصتی خواستند، استفاده کنند و نقیصه ای برای مسؤولان جمهوری اسلامی بتراشند. چند وقت پیش از این مطرح کرده بودند که پادشاه سوئد، خودش با دوچرخه می رود سبزی می خرد. ای نادان! پادشاهی که مسؤولیت نداشته باشد، می تواند ساعتها مثلا در بازی فوتبال، یا در تماشای فلان نمایش، یا در سایر کارهای تفریحی، صرف وقت کند.
من به کشوری رفته بودم که رئیس جمهور آن تشریفاتی و نخست وزیرش همه کاره - یعنی رئیس دولت و کشور - بود. از لحاظ تشریفاتی، رئیس جمهور در مراسم استقبال ما شرکت کرده بود، بعد هم چند دقیقه ای با ما بود و سپس رفت و دیگر نیامد، و ما با نخست وزیر آن کشور، مشغول صحبت و مبادله ی نظر و مذاکره و قرارداد شدیم.
رئیس جمهور، اتفاقا کشیش بود. در آن چند لحظه ای که با او بودم، از او پرسیدم که شما چون کشیش هستید، آیا کلیسا هم می روید و در حال ریاست جمهوری، مراسم مذهبی را انجام می دهید؟ گفت: «نه، من اصلا وقت نمی کنم به کلیسا بروم! هفته ای مثلا یک بار و یا گاهی چند هفته یک بار - حالا یادم نیست، او زمان دوری را معین کرد - کلیسا می روم!» بعد صحبت شد، گفت: «من ورزش هم می کنم و فوتبالیستم (تیم فوتبال داشت).» گفتم: «شما فرصت می کنید؟» گفت: «بله، من هر روز فوتبال بازی می کنم!» یعنی با آن که کشیش بود، اما وقت کلیسا رفتن نمی کرد، ولی هر روز ورزش می کرد! رئیس جمهوری که در مملکت کاره ای نیست، می تواند ساعتها وقت خودش را برای فوتبال بازی کردن و شرکت در بالماسکه و شرکت در ماهیگیری پای فلان رودخانه صرف کند. این، مظهر مردمی بودن نیست. مظهر مردمی بودن ما این است که امروز مردم بین خودشان و مسؤولان کشور، فاصله ی حقیقی احساس نمی کنند. این، نعمت بزرگی است. امروز اگر هر یک از آحاد این مردم، با رئیس جمهور این کشور ملاقاتی داشته باشد، احساس نمی کند که با او فرق دارد. آن حالت اشرافیگری و اوج کاذب طبقاتی که شاید بتوانم بگویم در همه ی حکومتها - تا آن جا که ما می دانیم - وجود دارد، در جمهوری اسلامی نیست. وزرا، جزو همین مردم معمولی کوچه و بازارند. آنها از یک خانواده ی اشرافی جدا نشده اند، به مسند وزارت بیایند. به خاطر مسؤولیت و تخصص و آگاهی، آنها را از داخل دانشگاه، یا از فلان شغل آورده اند و در راس وزارت گذاشته اند. وقتی هم که از کار منفصل می شوند، باز سراغ همان شغل قبلیشان می روند.
یک وقت چندی پیش - دو سال قبل از این - یکی از وزرای زمان ما، از وزارت کنار رفت. همان هفته ی بعدش، عیالش را روی موتور گازی نشاند و با خودش به نماز جمعه آورد! یعنی شان اجتماعی او، این است که حتی یک پیکان ندارد که زنش را در آن بنشاند و به نماز جمعه بیاورد. این، چیز خیلی مهمی است.
در دستگاههای دیگر دنیا، یک وزیر، یا وزیر است یا مطرود و معدوم. یک وزیر، از یک خاندان اشرافی جدا می گردد و می آید وزیر می شود. در گذشته، در ایران هم همین طور بود. وزرا و رجال دوران پهلوی، غالبا بازماندگان دوره ی قاجار بودند. رژیم عوض شده بود، اما اینها فرزندان همانها بودند، یعنی بازماندگان همان خاندانهای دوران قاجار، در دوران پهلوی باز امور در دستشان بود.
جمهوری اسلامی، انقلاب و نظام، کارش مردمی است و مردم از ریزترین کارها مطلع می شوند، مگر آن چیزهایی که گفتنش مفسده ای بار بیاورد. در دوران جنگ، چیزهایی بود که گفتنش مفسده داشت، لیکن در غیر این امور، هر چیزی که اتفاق بیفتد، اول بایستی مردم در جریان قرار داده بشوند. در زمان امام (رضوان الله تعالی علیه) همین طور بود. هر وقت بنا بود کاری انجام بگیرد، با ایشان مشورت می شد. از مطالبی که ایشان مکررا می فرمودند، این بود که کاری که می کنید، طوری باشد که بتوانید به مردم بگویید، یعنی قابل طرح برای مردم باشد.
معیارها، فهم و درک مردم از انقلاب است. نظام ما، نظام مردمی است، نه نظام حزبی که ریسمانهایش به نقطه ای وصل است و در آن نقطه، یک حزب نشسته و هر کاری که می خواهد، انجام می دهد. نخیر، این جا اجزای اصلی نظام، در تمام کشور - حتی در روستاها و شهرهای دور افتاده و در بخشها - پراکنده اند. [21]
جالب است که حضرت آیت الله خامنه ای همه توجه مسؤولان و مردم کشورها را در استقبال پرشکوه از ایشان و هیات همراه، و نفوذ نظرها، سخنرانیها و بیانات خود را در این سفرها، از عظمت و بزرگی حضرت امام خمینی قدس سره و ایستادگی و فداکاری ملت ایران می دانند.
آن روزی که او (حضرت امام قدس سره) به مردم خطاب کرد و مبارزه را شروع نمود، در بین علما و بزرگان و شخصیتهای برجسته و انسانهای لایقی که بودند، انصافا هیچ کس گمان نمی کرد که مردم پشت سر کسی که صاحب این دعوت و فریاد است، راه بیفتند. البته امام به مردم ایمان داشت و معتقد بود که می آیند، اما در عین حال، آن دریادلی از توکل به خدا و این که من تکلیفم را عمل می کنم، می خواهند بیایند، می خواهند نیایند، مهم بود. خدای متعالی هم قاعده ای دارد: «من کان الله کان الله له». [22]
«من اصلح فیما بینه و بین الله اصلح الله فیما بینه و بین الناس». [23]
هرکس بین خود و خدا را درست و اصلاح کند، خدا بین او و مردم را درست خواهد کرد.
در زندانهای فلسطین، در گوشه ی کشورهای آفریقایی، در تونس و مراکش، تحت اختناق به نام او شعار می دهند. چه کسی این کار را کرده است؟ ما تبلیغ کرده ایم؟ آیا دستگاههای تبلیغی می توانند بگویند که این کارها را ما کرده ایم؟ من هشت سال رئیس جمهور بودم، می دانم که در این مملکت چه خبر است. هیچ کس نمی تواند بگوید که اسم امام را من در فلان جا بردم. اسم امام، خودش مثل سرازیر شدن آب در یک سرزمین صاف و مستعد رفت. نمی خواهد کسی آن را پارو بزند، خودش سرازیر می شود و می رود، تا چشنده و نوشنده ی خودش را پیدا کند.
در ایام ریاست جمهوری، به یکی از کشورهای آفریقایی سفر رسمی داشتم. از پلکان هواپیما که پایین آمدم، دیدم که رئیس جمهور آن کشور، مرعوب من شده است. این وضعیت، در چهره اش کاملا آشکار بود. در ماشین تشریفاتی نشستیم، تا ما را به محل مهمانسرا ببرند. در ماشین دیدم که این شخص، بدون آن که خودش بخواهد، یک طرف نشسته و جرات نمی کند به صورت من نگاه کند! من با زحمت و با تبسم و خنده و نرمگویی، یواش یواش او را به صحبت آوردم. وقتی به ایران برگشتم، به امام گفتم، من در آن جا دیدم که اینها در ما رشحه ای از وجود شما را می بینند.
آن رئیس جمهور، در مقابل من که این طور خاضع نبود - من که کسی نبودم - او در مقابل امام خاضع بود، امامی که مظهر انقلاب بود. آن شخص - که نمی خواهم اسمش را بیاورم - نمی توانست خودش را نگهدارد. او یک رئیس جمهور گردن کلفت و معروف حسابی هم است، از این آدمهای خرده ریز نیست، اما از هیات ایرانی، امام را می دید و بویش را می شنید. [24]
حضرت آیت الله خامنه ای، علاوه بر مسؤولیت خطیر ریاست جمهوری، مسؤولیتهای دیگری چون ریاست شورای انقلاب فرهنگی، ریاست شورای تشخیص مصلحت نظام، نایب رئیس شورای بازنگری قانون اساسی، ریاست شورای سیاستگذاری کشور و عضویت در مجلس اول خبرگان رهبری را نیز بر عهده داشته اند که بررسی عملکرد و نقش معظم له در هر یک از این مسؤولیتها خارج از حوصله این مجموعه است.
در ماه های آخر حیات پربار و طیبه حضرت امام قدس سره مساله بازنگری قانون اساسی و رفع اشکالاتی که در آن بروز کرده بود، به امر حضرت امام (ره) انجام گرفت حضرت امام در حکمی، آیت الله خامنه ای را مامور تشکیل مجلس بازنگری نموده و اعضای مجلس و محورهای مد نظر خویش در بازنگری را مشخص فرمودند. مجلس بازنگری تشکیل شد و تغییرات مورد نظر حضرت امام قدس سره در قانون اساسی انجام گرفت، ولی عمر مبارک ایشان برای اتمام آن کفاف نداد و پس از رحلت آن بزرگوار، رفراندوم عمومی انجام و مورد تصویب قاطع مردم متدین ایران قرار گرفت.
متن حکم حضرت امام خمینی قدس سره به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران دامت افاضاته از آن جا که پس از کسب ده سال تجربه عینی و عملی از اداره کشور، اکثر مسؤولین و دست اندرکاران و کارشناسان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، بر این عقیده اند که قانون اساسی با این که دارای نقاط قوت بسیار خوب و جاودانه است، دارای نقایص و اشکالاتی است که در تدوین و تصویب آن به علت جو ملتهب ابتدای پیروزی انقلاب و عدم شناخت دقیق معضلات اجرایی جامعه، کمتر به آن توجه شده است، ولی خوشبختانه مساله ی تتمیم قانون اساسی پس از یکی، دو سال مورد بحث محافل گوناگون بوده است و رفع نقایص آن، یک ضرورت اجتناب ناپذیر جامعه اسلامی و انقلابی ماست، و چه بسا تاخیر در آن، موجب بروز آفات و عواقب تلخی برای کشور و انقلاب گردد. و من نیز بنابر احساس تکلیف شرعی و ملی خود، از مدتها قبل در فکر حل آن بوده ام که جنگ و مسائل دیگر مانع از انجام آن می گردید.
اکنون که به یاری خداوند بزرگ و دعای خیر حضرت بقیة الله - روحی له الفداء - نظام اسلامی ایران راه سازندگی و رشد و تعالی همه جانبه ی خود را در پیش گرفته است، هیاتی را برای رسیدگی به این امر مهم تعیین نمودم که پس از بررسی و تدوین و تصویب موارد و اصولی که ذکر می شود، تایید آن را به آرای عمومی مردم شریف و عزیز ایران بگذارند.
الف - حضرات حجج اسلام و المسلمین و آقایانی که برای این مهم در نظر گرفته ام:
۱- آقای مشکینی ۲- آقای طاهری خرم آبادی ۳- آقای مؤمن ۴- آقای هاشمی رفسنجانی ۵- آقای امینی ۶- آقای خامنه ای ۷- آقای موسوی (نخست وزیر) ۸- آقای حسن حبیبی ۹- آقای موسوی اردبیلی ۱۰- آقای موسوی خوئینی ۱۱- آقای محمدی گیلانی ۱۲- آقای خزعلی ۱۳- آقای یزدی ۱۴- آقای امامی کاشانی ۱۵- آقای جنتی ۱۶- آقای مهدوی کنی ۱۷- آقای آذری قمی ۱۸- آقای توسلی ۱۹- آقای کروبی ۲۰- آقای عبد الله نوری که آقایان محترم از مجلس خبرگان و قوای مقننه و اجراییه و قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت و افراد دیگر و نیز پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به انتخاب مجلس انتخاب شده اند.
ب - محدوده ی مسائل مورد بحث:
۱- رهبری ۲- تمرکز مدیریت قوه مجریه ۳- تمرکز در مدیریت قوه قضائیه ۴- تمرکز در مدیریت صدا و سیما به صورتی که قوای سه گانه در آن نظارت داشته باشند. ۵- تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی ۶- مجمع تشخیص مصلحت برای حل معضلات نظام و مشورت رهبری به صورتی که قدرتی در عرض قوای دیگر نباشد ۷- راه بازنگری به قانون اساسی. ۸- تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی.
ج - مدت برای این کار، حد اکثر دو ماه است.
توفیق حضرات آقایان را از خداوند متعال خواستارم. [25]
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته روح الله الموسوی الخمینی 04/02/1368


پی نوشت:
[1]. روزنامه جمهوری اسلامی 03/07/1362
[2]. صحیفه نور جدید، ج ۹، صفحه های ۹۰ و ۹۱
[3]. سوره ی انفال آیه ی ۶۳
[4]. سوره احزاب، آیه ۲۳
[5]. سوره بقره، آیه ۱۹۵
[6]. سوره قصص، آیه ۵
[7]. روزنامه جمهوری اسلامی 21/07/1360
[8]. مصاحبه ها، ص ۹۴
[9]. مصاحبه ها، ص ۳۵۶
[10]. مصاحبه ها، ص ۳۵۶
[11]. پیشین
[12]. پیشین، صفحه ۳۵۵
[13]. پیشین صفحه ۳۵۵
[14]. پیشین، صفحه های ۳۵۴ و ۳۵۵
[15]. بستری شدن مقام معظم رهبری در آن زمان، به خاطر سوء قصد منافقین به ایشان در مسجد «ابوذر» تهران بود که منجر به مجروح شدن معظم له گردید و این رویداد یک روز پیش از حادثه انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام بود.
[16]. روزنامه اطلاعات، 24/09/1373
[17]. حدیث ولایت، ج سوم، صفحه های ۲۳۳ تا ۲۳۴
[18]. روزنامه رسالت 16/03/1368، به نقل از یادگار گرامی امام (ره)
[19]. روزنامه رسالت 24/03/1368
[20]. حدیث ولایت، ج چهارم، صفحه های ۲۲۴ و ۲۲۵
[21]. حدیث ولایت، ج چهارم، صفحه های ۲۲۸ تا ۲۳۰
[22]. بحار الانوار، ج ۸۵، ص ۳۱۹
[23]. بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۳۶۶
[24]. حدیث ولایت، ج ششم، صفحه های ۱۰۷ و ۱۰۸
[25]. صحیفه نور، ج ۲۱، صفحه های ۱۲۲ و ۱۲۳
کلمات کلیدی
اسلام  |  امام  |  انقلاب  |  مردم  |  ملت  |  جمهوری اسلامی ایران  |  جمهوری اسلامی  |  جمهوری  |  ریاست‌جمهوری  | 
لینک کوتاه :