×

فلسفه سیاسی امام علی علیه السلام

سندی بر رسوایی و پیمان شکنی خود پدید آورد!امّا در بین سیاستمداران تاریخ ؛ به ندرت کسانی یافت می شوند که با اعمال و رفتار خود اخلاق و اصول متعالی انسانی را پاس داشته اند و عملکرد آنان گواهی می دهد که «هدف» هرگز «وسیله» را توجیه نمی کند و برای تأمین اهداف روشن است که تاریخ هیچ موردی را سراغ ندارد که در آن، حضرت علی علیه السلام از روش غیر انسانی و خلاف اخلاق و شرع استفاده کرده باشد. داشت و دارد و بلکه از پر دشمن ترین انسانهای روی زمین است و دشمنان از راه های گوناگون سعی در تخریب شخصیت ایشان داشته و دارند؛ امّا با این همه، آن قدر گفتار و رفتار و سیره امیرالمؤمنین علی علیه السلام پاک و پیراسته و بنابراین برخلاف نظر ماکیاول؛ از دیدگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام هدف هرگز وسیله را توجیه نمی کند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام با قاطعیّت این نظر را ردّ کرد و فرمود: معنای این کار ـ سکوت ـ آن است که در این مدت محدود، معاویه را صالح و شایسته می دانم؛ در حالی که چنین نیست و من هرگز او را صالح نمی دانم و نمی توانم دروغ پاسخ به سؤالی که در آغاز مقاله مطرح شد و جمع بندی و نتیجه گیری از فرمایشات و سیره حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چنین می شود که: هدف، هرگز وسیله را توجیه نمی کند و باید برای رسیدن به اهداف، از ابزار و روش های مباح

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 2318     تاریخ درج : 1390/08/08

آیا هدف؛ وسیله را توجیه می کند؟

این، یکی از مهم ترین سؤالهایی است که در فلسفه سیاسی مطرح است. پس برای مردم عادی مطرح نیست؟ چرا. این پرسش برای همگان مهم است و مردم کوچه و بازار نیز با زبان خاصّ خود در صدد یافتن جواب آن هستند. این سؤال را به تعبیر روان تر و روشن تر می توان چنین بیان کرد: آیا برای رسیدن به مطلوب و مقصود خود، می توانیم هر گونه ابزار و وسیله ای را به کار ببریم؟ به بیان دیگر: اگر هدفمان خوب باشد، آیا می توان برای رسیدن به آن از وسایل بد و پلید هم استفاده کرد؟ مثلاً هدف شخصی آن است که مردم را شاد کند؛ آیا برای این کار می تواند از هر روشی مثل دروغ و... بهره بگیرد؟ یا آنکه کسی می خواهد به قدرت و حکومت برسد؛ آیا به این جهت می تواند از نیرنگ و فریب استفاده کند؟ و ...

نظر واقعی و عملکرد بسیاری از سیاستمداران دیروز و امروز چنین بوده و هست که: آری، هدف وسیله را توجیه می کند و به کار بردن هر وسیله ای هر چند ضدّ اخلاق و دین و انسانیت باشد، برای تأمین هدف رواست و «اَلغایاتُ تُبَرِّرُ الْمَبادِیَ» و «خُذِ الْغایاتِ و اتْرُکِ الْمَبادِیَ» .

این نظر بسیار عجیب و تأسفّ آور است؛ امّا وجود دارد. مثلاً ماکیاول در کتاب «شهریار» چنین نوشته است: «.... همگان بر این نکته واقفند که صفاتی مانند وفاداری، حفظ حرمت قول، درستی رفتار و نیالودگی به نیرنگ تا چه پایه در شهریار پسندیده است. امّا از آن طرف، در قبال حوادثی که در عصر ما اتفاق افتاده است، خود به چشم می بینیم که شهریارانی که زیاد پایبند حفظ قول خود نبوده اند ولی در مقابل، رموز غلبه بر دیگران را به کمک حیله و نیرنگ خوب می دانسته اند، کارهای بزرگ انجام داده اند و وضعشان در آخر کار بهتر از آن کسانی بوده است که در معامله با دیگران صداقت و درستی به خرج داده اند. پس بگذارید همه این را بدانند که برای رسیدن به هدف از دو راه می توان رفت: یکی از راه قانون و دیگری از راه زور. از این دو راه، اولی شایسته انسان ها و دومی شایسته حیوان هاست. ولی از آنجا که طریقه اول غالبا بی تأثیر است، تشبّث به طریقه دوم ضرورت پیدا می کند... . بر شهریار واجب است که حیله گری روباه را برای دفع گزند با صولت شیر برای نشان دادن قدرت توأم سازد.... یک شهریار دور اندیش هرگز نمی تواند ـ و نباید ـ خود را پایبند حفظ قولی که داده است، بشمارد... در نتیجه هر آن شهریاری که در استقرار و حفظ قدرتش کامیاب گردد، می تواند مطمئن باشد که همگان، از کوچک و بزرگ، بی آنکه درباره خوبی یا بدیِ وسایلی که وی برای تحصیل هدفش به کار برده است، اندیشه کنند، از آنجا که خود هدف را تصویب کرده اند وسایلش را نیز ـ هر قدر هم پست و ناروا باشد.ـ تصویب خواهند کرد.»(1)

مثال دیگر، سخن چرچیل است. او در کتابی که در تاریخ جنگ جهانی دوم نوشته است، درباره حمله متّفقین به ایران می نویسد: «اگر چه ما با ایرانی ها پیمان بسته بودیم، قرارداد داشتیم و طبق قرارداد نباید چنین کاری می کردیم، ولی این معیارها ـ پیمان و وفای به عهد ـ در مقیاسهای کوچک درست است؛ دو نفر وقتی با یکدیگر قول و قرار می گذارند، درست است؛ امّا در سیاست وقتی که پای منافع یک ملّت در میان می آید، این حرفها دیگر موهوم است؛ من نمی توانستم از منافع بریتانیای کبیر به عنوان اینکه این کار ضدّ اخلاق است، چشم بپوشم که ما با یک کشور دیگر پیمان بسته ایم و نقض پیمان بر خلاف اصول انسانیّت است. این حرفها اساسا در مقیاسهای کلّی و در شعاعهای خیلی وسیع درست نیست.»(2)

نمونه سوم عملکرد معاویه است. او صلح نامه ای را با امام حسن مجتبی علیه السلام امضاء کرد؛ امّا دیر زمانی نگذشت که همه مواد صلح نامه را نادیده گرفت و نقض کرد و به صراحت گفت که: «ای مردم! آگاه باشید آن پیمان و شروط در زیر دو پای من قرار دارد.»(3)

و از این نمونه ها؛ صفحات تاریخ، ده ها و صدها و بلکه هزارها و میلیون ها سراغ دارد و بسیارند انسانها و سیاستمدارانی که شعار و ادّعای اصول انسانی و حقوق بشر و دین و اخلاق داشته و دارند امّا اعمال و رفتار آنها طبق دستور شیطانی ماکیاول است و زشت ترین افعال را برای اهداف مادّی و حیوانی خود مرتکب می گردند. چنان رفتار می کنند که گویی بویی از انسانیّت نبرده اند و حیوانی بیش نیستند و به تعبیر قرآن کریم:«... أولئک کالأنعام بل هم أضلّ»

نمونه روشن آن در دوران معاصر ؛ عملکرد خائنانه صدام ـ رئیس جمهور عراق ـ است که در سال 1359 شمسی آشکارا در برابر چشمان حیرت زده جهانیان در پرده تلویزیون عراق ظاهر شد و قرارداد 1975 الجزایر را پاره کرد و عهد و پیمان و قراردادی را که تنها پنج، شش سال از امضای آن گذشته بود، نادیده گرفت و نقض کرد و بدین وسیله به دست خود، سندی بر رسوایی و پیمان شکنی خود پدید آورد!

امّا در بین سیاستمداران تاریخ ؛ به ندرت کسانی یافت می شوند که با اعمال و رفتار خود اخلاق و اصول متعالی انسانی را پاس داشته اند و عملکرد آنان گواهی می دهد که «هدف» هرگز «وسیله» را توجیه نمی کند و برای تأمین اهداف عالی و مقدّس نیز باید از ابزار و وسیله های اخلاقی، انسانی و مشروع استفاده کرد. بی تردید یکی از مهم ترین سیاستمداران جهان و اسوه های انسانیت؛ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، در مقاله حاضر در صدد آنیم که نظر و سیره آن بزرگوار را در این موضوع بررسی کنیم. روشن است که تاریخ هیچ موردی را سراغ ندارد که در آن، حضرت علی علیه السلام از روش غیر انسانی و خلاف اخلاق و شرع استفاده کرده باشد. این سخنی است که جملگی بر آنند و دوست و دشمن به آن اعتراف دارند و حتّی غیر مسلمانانی چون جرج جرداق مسیحی نیز امیرالمؤمنین علیه السلام را اسوه انسانیت می شمارند و او را «صدای عدالت انسانی» می نامند. این در حالی است که امام علی علیه السلام دشمنان بسیاری داشت و دارد و بلکه از پر دشمن ترین انسانهای روی زمین است و دشمنان از راه های گوناگون سعی در تخریب شخصیت ایشان داشته و دارند؛ امّا با این همه، آن قدر گفتار و رفتار و سیره امیرالمؤمنین علی علیه السلام پاک و پیراسته و خدایی و اخلاقی بود که تاکنون ـ و بعد از گذشت حدود 14 قرن از عصر ایشان ـ احدی نتوانسته است حتی یک مورد را نشان دهد که در آن امیرالمؤمنین علیه السلام برای رسیدن به هدف، از روش و شیوه غیر انسانی و اخلاقی و شرعی استفاده کرده باشد و بلکه در تاریخ موارد فراوانی ذکر شده است که در آن امیرالمؤمنین علیه السلام به خاطر مراعات اصول اخلاقی و انسانی و شرعی، دچار محرومیّت و مشکلات اجتماعی و.... شده است و هرگز به هیچ زشتی و بدی و شیطنتی آلوده نشده است. همه آنچه گذشت، در حالی است که امیرالمؤمنین علیه السلام روشهای شیطانی را بهتر از هر انسانی می دانست و به همه چیز آگاهی داشت و به تعبیر خودش:

«وَ اللّهِ ما معاویةُ بِأَدهی مِنّی و لکنَّهُ یَغدِرُ وَ یَفجُرُ وَ لَو لا کَراهِیَةُ الغَدرِ لکنت من أدهی الناسِ و لکن کُلُّ غدرةٍ فجرةٌ و کُلُّ فجرةٍ کفرةٌ و لکُلّ غادر لِواءٌ یُعرَفُ بِهِ یَومَ القِیامَةِ و اللّهِ مااُستَغفَلُ بالمکیدة و لا اُستغمز بالشّدیدة.»(4)

به خدا قسم! معاویه از من زیرک تر نیست؛ امّا فریبکاری و خیانت و معصیت می کند. و اگر مکر و فریب ناپسند نبود، من از زیرک ترین مردمان بودم؛ ولی هر بی وفایی، گناه است و هر گناه، ناسپاسی. و برای هر فریبکاری پرچمی است که با آن در روز قیامت شناخته می شود. به خدا قسم! من به وسیله مکر غافلگیر نمی شوم و در سختی ها ناتوان و عاجز نمی گردم.

و این گونه است که پس از بیعت مردم مدینه در سال 35 هجری، امام امیرالمؤمین علیه السلام در اولین سخنرانی، با کمال صداقت و صراحت و قاطعیت می فرماید: «ذمّتی بما اقول رهینةٌ و أنابه زعیمٌ انّ من صرّحت له العبرُ عمّا بین یدیه من المثلات حجزته التقوی عن تقحّم الشّبهات. اَلا و انّ بلیّتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث الله نبیّه صلی الله علیه و آله و الذی بعثه بالحقّ لَتُبَلبَلُنَّ بَلبَلَةً و لَتُغَربَلُنَّ غَربَلَةً و لَتُساطُنَّ سوطَ القِدرِ حتّی یعودَ اَسفلکم اَعلاکم و أعلاکم أسفلکم و لیسبقَنَّ سابقون کانوا قصّروا و لیقصرنّ سبّاقون کانوا سبقوا. واللّهِ ما کتمت وَشمَةً و لا کذبتُ کِذبَةً و....»(5)

ذمّه من گرو سخنانی است که می گویم و تمام آن را ضامنم، کسی که عبرت های روزگار، مسائل و پیش آمدهای آینده را برایش آشکار سازد، تقوا او را از فرورفتن در گرداب شبهه ها باز می دارد. بدانید که بلای شما بازگشته است؛ مانند آن امتحانی که در روز بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله بود. قسم به آن کسی که او را به حق مبعوث کرد، به هم خواهید خورد و غربال خواهید گردید و جدا خواهید شد تا پایین ترین؛ بالاترین و بالاترین؛ پایین ترین شود و جلو خواهند افتاد، مقدّماتی که عقب مانده اند و عقب خواهند ماند، مؤخّراتی که جلو افتاده اند. به خدا قسم! هرگز حقیقتی را پنهان نکردم و هیچ گاه دروغی نگفتم....

چنانچه ملاحظه می فرمایید، امام امیرالمؤمنین علیه السلام از همان آغاز زمامداری، صادقانه و آشکارا، برنامه آینده خود را بیان می دارد و به هیچ وجه حاضر نیست که مانند مدّعیان سیاست و کیاست و ذکاوت، مردم را فریب دهد و با وعده های دروغین، آنان را جذب کند و بلکه حقّ را آن گونه که هست، باز می گوید و انتخاب را به مردم وا می گذارد؛ با آنکه بهتر از هر کسی می داند که مردم چه برخوردی خواهند کرد و «ناکثین» و «قاسطین» و «مارقین» چه نقشه و عملکردی خواهند داشت. امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نیکی می داند که سرانجام و فرجام کار چیست؛ اما چون عبد خداست، همان راهی را می پیماید که خدا می پسندد و خود را مأمور به تکلیف شرعی می داند و نگران آن نیست که نتیجه چه می شود و این و آن می پسندند یا نه؟

آری؛ این تقوای الهی و رعایت اخلاق و انسانیّت بود که او را از به کارگیری شیطنت ها و حیله ها و نیرنگ ها و ارتکاب زشتی ها و بدی ها باز داشت و این یاد خدا و روز قیامت بود که او را پاک و پیراسته ساخت.

و به دلیل همین خدا پرستی و تقوای الهی است که با شگفتی می پرسد: «أتأمرونی أن أطلب النصر بالجور فیمن وُلّیتُ علیه؟! و اللّهِ لااطُورُ به ما سَمَرَ سمیرٌ و ما اَمَّ نجمٌ فی السماء نجماً...»(6)؛ آیا می خواهید پیروزی را به وسیله ستم بر رعیّت تأمین کنم؟! هرگز نمی شود. به خدا قسم! تا روز و شب باقی است و ستاره ای در آسمان می درخشد، چنین روشی پیشه نخواهم کرد... هرگز از ابزار نامشروع استفاده نخواهم کرد.

یعنی چنین نیست که برای رسیدن به پیروزی، استفاده از هر وسیله و و روشی روا باشد؛ بلکه تنها و تنها باید از روش خدا پسندانه و ابزار مشروع بهره گرفت.

بنابراین برخلاف نظر ماکیاول؛ از دیدگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام هدف هرگز وسیله را توجیه نمی کند. عملکرد امیرالمؤمنین علی علیه السلام در طول زندگی، شاهدی صادق برادّعای مذکور است که آن را به بهترین صورت ثابت می کند. از جمله دقّت و تأمّل در شورای شش نفره خلافت و نظر خاصّ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این زمینه، درسی آموزنده است. در حسّاس ترین لحظه نیز حضرت علی علیه السلام بر راستگویی و صداقت پایدار و استوار است و هرگز در فکر دروغ و حیله گری نیست. عبدالرحمن بن عوف به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض می کند: اگر قول می دهی که به سیره شیخین ـ ابوبکر و عمرـ عمل کنی، من به شما رأی می دهم.

امام علی علیه السلام می داند که با رأی عبدالرحمن بن عوف می تواند به خلافت برسد، اما برای به دست آوردن رأی عبدالرحمن هرگز راه دروغ و ناجوانمردی را پیش نمی گیرد و به هیچ وجه حاضر نیست برای رسیدن به قدرت و حکومت، به فریب و خدعه آلوده شود و به این جهت بی هیچ تردید و شبهه ای تصریح می کند که تنها به کتاب خدا و سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و اجتهاد خودش عمل می کند و شرط عبدالرحمن بن عوف را با قاطعیت مردود می داند.(7)

چنین رفتاری در نزد سیاستمداران عادّی، نوعی ساده لوحی و ضعف سیاسی شمرده می شود اما در نظر سیاستمداران الهی ـ که هدفی عالی و برتر از لذّت و شهوت و معیشت و شهرت دارند.ـ امری شایسته و ستودنی و بلکه ضروری و لازم و مطابق با اهداف متعالی و اصول انسانی است و نهایت فطانت و بصیرت را نشان می دهد.

مغیرة بن شعبه از سیاستمداران معروف عرب است؛ اما سیاستمداری شیطانی است و نه سیاستمدار الهی؛ به این جهت، مثل ماکیاول اعتقاد دارد که هدف وسیله را توجیه می کند و برآن اساس عمل می کند و به دیگران نیز توصیه می نماید. وی در آغاز خلافت و امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نزد ایشان آمد و گفت: من اعتقاد دارم که بهتر است اکنون درباره معاویه هیچ سخنی نگویی و هیچ اقدامی ننمایی؛ بگذار فعلاً باقی باشد، وقتی که حکومتت خوب استقرار یافت، آن وقت می توانی او را عزل کنی.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام با قاطعیّت این نظر را ردّ کرد و فرمود: معنای این کار ـ سکوت ـ آن است که در این مدت محدود، معاویه را صالح و شایسته می دانم؛ در حالی که چنین نیست و من هرگز او را صالح نمی دانم و نمی توانم دروغ بگویم.(8)

استفاده از روش نامشروع به هیچ قیمتی درست نیست و به بیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام : «... واللّهِ لو اعطیت الأقالیم السبعة بما تحت افلاکها علی أن اعصی اللّه فی نملةٍ اسلبها جلب شعیرةٍ ما فعلته...»(9)؛ به خدا قسم! اگر اقلیم های هفت گانه با هر آنچه در زیر آسمانهایش دارد، به من داده شود تا خدا را معصیت کنم و پوست جوی را از مورچه ای بگیرم؛ هرگز نمی پذیرم و چنین کاری را نمی کنم...

محدّث عالیقدر، مرحوم حاج میرزا حسین نوری ـ رضوان اللّه علیه ـ به خوبی توضیح داده است که قول به «جواز استفاده از دروغ در مقام عزاداری» خلاف ضرورت دین و مذهب است و اگر چنین امری درست باشد، سبب آن می گردد که بسیاری از محرّمات الهی تبدیل به مباح و بلکه مستحبّ شود! در حالی که حرمت افعالی چون غیبت و... ابدی است و تا قیامت باقی است. و از سویی دیگر طاعت و عبادت الهی را هرگز نمی توان با چیزی که سبب غضب و سخط خداست، به دست آورد و استحباب در جایی می آید که اصل عمل جایز و مباح باشد. و بنابر آنچه گذشت، برای سوگواری و عزاداری بر شهادت حضرت سیدالشهداء علیه السلام نیز نمی توان از روش نامشروع مثل دروغ و... استفاده کرد.(10) در حماسه حسینی؛ گریه و گریاندنی ارزش دارد و سبب قرب الهی است که از راه درست و شرعی و مباح صورت پذیرد و هرگز با گناه نمی توان به خدای تعالی تقرّب جست و بامعصیت نمی توان به فضیلتی دست یافت.

پاسخ به سؤالی که در آغاز مقاله مطرح شد و جمع بندی و نتیجه گیری از فرمایشات و سیره حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چنین می شود که: هدف، هرگز وسیله را توجیه نمی کند و باید برای رسیدن به اهداف، از ابزار و روش های مباح و مشروع و مجاز استفاده کرد و طاعت و قرب و رضای الهی را هرگز نمی توان با معصیت و گناه تحصیل نمود.

پی نوشتها:
1 ـ خداوندان اندیشه سیاسی؛ مایکل ب. فاستر، ترجمه دکترجواد شیخ الاسلامی؛ شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ویراسته دوم، چاپ اول، تهران، 1373 ش، ج 1، ص 527ـ531.
2 ـ بنابرنقل استاد شهید مرتضی مطهری در سیری در سیره نبوی، انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1366 ش، ص 92.
3 ـ الفتوح لابن اعثم الکوفی، ج 4، ص 163 و صلح امام حسن(ع)، شیخ راضی آل یاسین، ترجمه حضرت آیت اللّه سیدعلی خامنه ای؛ انتشارات آسیا، چاپ اول، 1348 ش، ص 407.
4 ـ نهج البلاغه صبحی صالح و دشتی، خطبه 200 و فیض الاسلام، خطبه 191.
5 ـ همان، خطبه 16.
6 ـ همان، خطبه 126.
7 ـ حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، انتشارات انصاریان، چاپ اول، 1376 ش، ص 59.
8 ـ مروج الذهب، ج 2، ص 354ـ356 و نیز سیری در سیره نبوی، ص 132.
9 ـ نهج البلاغه، خطبه 224.
10 ـ لؤلؤ و مرجان، ص 183ـ187 و نیز ر.ک: حماسه حسینی، شهید مطهری، ج 1، ص 19ـ52.

کلمات کلیدی
اخلاق  |  امام  |  علی علیه‌السلام  |  امام علی علیه‌السلام  |  سیاستمدار  |  امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام  |  وسیله  |  سیاسی امام علی  | 
لینک کوتاه :